چند وقت پیش برای خرید کلاه شنا رفتم گلسار.(یه منطقه ی گرون که به شیک بودن معروفعه..حالا!!)جوانک فروشنده در حین نشان دادن انواع کلاه ها پرسید که کدوم استخر میرم .بعد که براش توضیح دادم پرسیدند که سونا هم داره یا نه؟!!
.بعد که براش توضیح دادم پرسیدند که سونا هم داره یا نه؟!!
خوب یه حسی ته دلم میگفت بحث داره به چاقی و لاغری کشیده میشه و اصلا از این قضیه خوشم نمیومد!
ماتوشکا:داره ولی بلیطش جداست!!
فروشنده:خب استفاده میکنی؟
ماتوشکا:نه!!
فروشنده؟چرا؟حتما برو..ماهی دو سه کیلو لاغر میشی!!
خوب ترجیح دادم جواب ندم!نمی تونستم براش بحث علمی باز کنم که داداچ من سونا آب بدنو خالی می کنه نه چربی رو!!
بعد پرسیدن باشگاه میری؟(دومین آدم بی ربطی که تو این هفته این سوالو پرسید)
ماتوشکا:نه!!
فروشنده:چرا؟نمی خوای لاغر بشی؟
نه جون ماتی شما بودین چی کار میکردین؟ همون لحظه ای هم که داشتم باهاش حرف میزدم از ضعف دستام یخ زده بود.
همون لحظه ای هم که داشتم باهاش حرف میزدم از ضعف دستام یخ زده بود.
ماتوشکا:خب استخر میرم دیگه!!
فروشنده:خب ببین اسخر فقط باعث میشه سرشونه هات خوب بشه!!بخوای لاغر بشی باید ورزش هم بکنی
ماتوشکا:(ای خدا چرا یه مشتری نمیاد تو!!)سرمو تکون دادم یعنی نه!!(ساعت های درسی ما قابل اعتماد نیستن که بشه روش برنامه ریزی کرد و رفت کلاس دیگه.ولی به فروشنده که مربوط نبود توضیح بدم براش!!)
فروشنده:دوست داری همینجوری تپل بمونی؟رژیم گرفتی تا حالا؟
ماتوشکا:(ماماااااااااان )چرا گرفتم...چه طور مگه شما خودتون وزن کم کردین؟
)چرا گرفتم...چه طور مگه شما خودتون وزن کم کردین؟
فروشنده:نه
ماتوشکا:مربی هستین؟
فروشنده :نه ولی خیلی از مربی ها مشتریمون هستن.تو باید تو دراز مدت وزن کم کنی.مثلا تا عید 8 کیلو کم بشی!!هشتاد و داری دیگه؟!!
بیچاره ماتوشکا:سرمو تکون دادم یعنی اوهوم!!
فروشنده:برو باشگاه امیر.. کلاس باله هم داره!!
(این فکر کرده من می خوام بالرین بشم)

ماتوشکا:کلاس رقص داره فکر کنم!!ولی جمع شده الان دیگه نداره!!
فروشنده:آره محلشو عوض کرده.یکی دو هفته دیگه بهمون سر میزنه!!می خوای اومد آدرسشو بهت میدم!!
ماتوشکا:اوکی پس بعدا ازتون میگیرم!!
فروشنده:کلاه و بذار سرت!!
ماتوشکا:نمی خواد!!
فروشنده :نه باید امتحان کنی ببینی اندازه ته یا نه!!(مگه سایز سر هم باهم فرق داره؟!!!)
ماتوشکا:کجا بذارم آخه!!
فروشنده:این قسمت که کسی نبینتت!!(عرضم به حضورتون که تو دید خیابون نبود ولی قشنگ تو دید خودش بود!!ملت اوپن ماین تشریف دارن!!)
کلاه و از زیر مقنعه گذاشتم رو سرم!!اعصابم به شدت ریخته بود به هم!!بعد هم سریع آوردم بیرون.گفتم اندازه ست!!
بعد بهش کارت شتاب دادم!!حالا هی میزنه دستگاه راه نمیده!!ایشونم در حال در فشانی:داروی لاغری مصرف نکنی!!عوارض داره.!صورت خودش و نشون داد و گفت من ساپلمنت برای افزایش وزن مصرف کردم این جوشا رو زدم!!
بالاخره دستگاه کار افتاد!!برگه رو گرفتم و سریع راه افتادم!!داشتم میرفتم گفت من فلان روزا هستم اینجا!!اگه تا یه ماه دیگه سربزنی آدرس جدید باشگاه امیر و بهت میدم!!
(چه لاغری من مهم شده!!)
ماتوشکا:باشه باشه حتما میام!!و پریدم بیرون!!
حالا هی شما بگین گیر نده به وزنت!!من گیر ندم ملت گیر میدن!!
من مشکلات دیگه ای هم دارم..عدم تعادل هورمونی که خودش مشکلات عدیده ای رو به وجود میاره!کمر درد امسالم که به خاطر فشار زیاد وارده به کمرم بود....
به قول پدر جان:به دست خویش خویشتن را به هلاکت نیاندازید(میدونم از امام علی پدرجان نقل قول میکنه)!!
 پ ن:وزن استاپ شده!در فکر یه پرخوری برای وارد کردن شوک هستم!!همش یه وعده غذا می خورم ولی همینجور ثابت موندم....
